ای گنج نوشدارو بر خستگان گذر کن مرهم به دست و ما را مجروح می گذاری عمری دگر بباید بعد از وفات ما را کاین عمر طی نمودیم اندر امیدواری ..... این را فراموش نکن هرچقدر ناراحتی ام بزرگ‏تر باشد خنده‏ هایم بلندتر است... می خندم تا اشک نریزم... لبخندی زیبا از جنس تو دارم که طعم تلخ دوریت برایم به ارمغان آورده است. تنهایی را با یاد تو سپری می کنم و از نبودنت دلگیرم. ای کاش در سکوتم فریاد دوست داشتن را می شنیدی و از نا گفته هایم می فهمیدی دلتنگ شده ام. هوای دلم بارانیست، به اندازه ی دوریمان بغض کرده ام، بیتابی می کنم، پرپر می شوم اما شانه ای برای گریستن پیدا نمی کنم. زانو هایم را در آغوش کشیده ام و به آسمان، ماه و ستاره ها خیره شده ام به این امید که تو نیز نگاهی به آنها بیندازی و سلامم را پاسخ گویی.